سوختم و سوختم و ساختم

از تو باید میگذشتم

ولی افسوس نتونستم

تو عروسک بودی و من

آخر قصه دونستم

تو وجود خالی تو

جز دروغ هیچی ندیدم

کاش میشد به این حقیقت

پیش از اینها میرسیدم

 

سوختم و سوختم و ساختم

هر چی داشتم به پات باختم

کاش تو رو از روز اول

مثل امروز میشناختم

آخه عشق یعنی شکستن

عاشقانه سرسپردن

دل سپردن به سرابی

در سکوت خویش مردن

 

یه روزی یه روزگاری

حرف بین ما نگاه بود

عشقو نقاشی میکردیم

نقش ما خورشید وماه بود

بعد از اون واژه نوشتیم

جملمون ستاره چین بود

مثل دریا آبی بودیم

معنی زندگی این بود

 

سوختم و سوختم و ساختم

هر چی داشتم به پات باختم

کاش تو رو از روز اول

مثل امروز میشناختم

آخه عشق یعنی شکستن

عاشقانه سرسپردن

دل سپردن به سرابی

در سکوتی بیش مردن

مهتاب ای مونس عاشقان

آه مهتاب
ای مونس عاشقان
روشنایی آسمان
آه مهتاب
ای چراغ آسمان
روشنی‌بخش جهان
کو ماهم

نزدت چه شب‌ها با او در آنجا بودیم
فارغ ز دنیا لب‌ها به لب‌ها بودیم
با یکدگر ما پیش تو تنها بودیم
مفتون و شیدا غرق تماشا بودیم

مهتاب
امشب که پیش توام
او رفته و من مانده‌ام
آه افسوس
رفت و آن دوران گذشت
سر نهم بر کوه و دشت
از هجرش

نزدت چه شب‌ها با او در آنجا بودیم
فارغ ز دنیا لب‌ها به لب‌ها بودیم
با یکدگر ما پیش تو تنها بودیم
مفتون و شیدا غرق تماشا بودیم

واقعا من این اهنگ و اینقدر دوست دارم که هر وقت گوش میکنم یاد قدیما میوفتم چه قدر با زن سابقم با این اهنگ گریه کردیم و بعد با عشق هم دیگر و بغل

حیف که این دنیا به هیچ کس و هیچ چیز وفا نکرد و نمی کنه !!!