سه چار تا جمله ی قشنگ کاش کی منم بلد بودم

وقتی همش دروغ می گی
من چی رو باور بکنم
بذار برم به حال خود
یه فکر بهتر بکنم
 

با دفتر خاطره ها
میشه هزار تا قصه ساخت
اگه یه فکری واسه ی 
 صفحه ی آخر بکنم
 

سه چار تا جمله ی
قشنگ کاش کی منم بلد بودم
چی کار کنم نمی تونم
دروغ از بر بکنم
 

خستگی های جسممو
یه حپه خواب در می کونه
خستگی های روحمو
با چه کسی در بکنم
 

گلی که پس فرستادی
داره تو دستم می میره
حیف که نمی ذاره دلم
این گل خنجر بکنم
 

سه چار تا جمله ی
قشنگ کاش کی منم بلد بودم
چی کار کنم نمی تونم
دروغ از بر بکنم
 

وقتی همش دروغ می گی
من چی رو باور بکنم
بذار برم به حال خود
یه فکر بهتر بکنم
 

با دفتر خاطره ها
میشه هزار تا قصه ساخت
اگه یه فکری واسه ی
صفحه ی آخر بکنم
 

سه چار تا جمله ی 
 قشنگ کاش کی منم بلد بودم
چی کار کنم نمی تونم
دروغ از بر بکنم
 

من واسه ی دیدن تو
این همه راهو امدم
کاری نکن برم دیگه
با همه چی قهر بکنم
 

اون روزا نوبت تو بود
این روزا نوبت منه
که بی وفا بشم دیگه
اینو به اون در بکنم
 

سه چار تا جمله ی
قشنگ کاش کی منم بلد بودم
چی کار کنم نمی تونم
دروغ از بر بکنم
 

تو که نیستی

تو که نیستی غم غربت با منه
همیشه یه دنیا حسرت با منه

تو که نیستی روزا با شب یکیَن
هر دوشون تاریکن و تاریکیَن

با تو ماهو همه جا می بینم
حتی خورشیدو شبا می بینم

بی تو این دنیا که تو چنگ منه
دیگه چنگی به دلم نمی زنه

می دونستی پیش تو گیره دلم
می دونستی بری می میره دلم

ای دل صاب مرده
باز تو رو خواب برده
پاشو از خواب و ببین
دنیاتو آب برده

دارم از این همه گریه آب میشم
رو سر دنیا دارم خراب می شم

خیلی مأیوسه دلم یه کاری کن
داره می پوسه دلم یه کاری کن

غم و غصه شده حقِّ دل من
به همینا مستحقه دل من

دلی که بی تو بتونه دل باشه
به خدا بهتره زیر گِل باشه

می دونستی پیش تو گیره دلم
(آی) می دونستی بری می میره دلم

دارم از درد غریبی آب میشم
رو سر خودم دارم خراب میشم

ای دل صاب مرده
باز تو رو خواب برده
پاشو از خواب و ببین
دنیاتو آب برده