ما همینیم جنگل بدون ریشه ...

توی خونمون به ما میگن فراری
توی غربت دم به دم انگشت نگاری
دیگه حتی صاحب اون خونه نیستیم
بیرون خونه میگن ما تروریستیم
وقتی خونه شده بود مثل جهنم
ما با ویزای بهشت بریدیم از هم
حالا تو برزخ بدبینی اسیریم
نمیتونیم ریشمونو پس بگیریم
نمیتونیم ریشمونو پس بگیریم

چاره ای نمونده جز رفتن و رفتن
انگار اینو رو پیشونیمون نوشتن
که سفر تقدیر ماست واسه همیشه
ما همینیم جنگل بدون ریشه
ما همینیم جنگل بدون ریشه

توی خونمون به ما میگن فراری
توی غربت دم به دم انگشت نگاری
دیگه حتی صاحب اون خونه نیستیم
بیرون خونه میگن ما تروریستیم

چاره ای نمونده جز رفتن و رفتن
انگار اینو رو پیشونیمون نوشتن
که سفر تقدیر ماست واسه همیشه
ما همینیم جنگل بدون ریشه
ما همینیم جنگل بدون ریشه ...

بخدا قسم خارج از ایران خبری نیست ما که هر چی میگیم کسی گوش نمی کنه حداقل حرف استاد رو گوش کنید

بیاین با هم دیگه و در کنار هم دیگه دست در دست هم میهن خویش را کنیم اباد

به امید روزی که همگی در کشور خودمون با ازادی تمام زندگی کنیم    

آخ که شُکرت – ای خُدا!-واسه جهان به این بَدی!

افتخاری جدید برای نسل ما جدید ترین البوم استاد سیاوش قمیشی به نام رگبار بیرون امد

خدا جون متشکریم که چشم دادی بهمون‏،

واسه گریه کردنُ دیدن این دنیای زشت!

مرسی که پا به ما دادی واسه سگ دو زدنُ

واسه گشتن تو جهنم دنبالِ راهِ بهشت!


خدا جون ممنون از این که دو تا دَس دادی به ما‏،

تا اونا رُ رو به هر مترسکی دراز کنیم!

تا نذاریم زنجیرا توی سیاهچال بپوسن!

تا بتونیم ماشه ی مسلسلا رُ ناز کنیم!


خیلی ممنون که یه جُفت گوش روی کله های ماس،

که با اون صدای بُمب افکنا رُ گوش بکنیم!

گوش به فرمانِ خبرهای دروغِ رادیو،

عشقُ آزادیُ انسانُ فراموش بکنیم!


آخ که شُکرت – ای خُدا!-

واسه جهان به این بَدی!

حیف می شُد اگه تو دست

به ساختنش نمی زَدی!


خُدا جون!مرسی از این که دلی تو سینه مونه،

که می تونیم بذاریم بدزدنش با یه نگاه!

می تونیم دلِ یکی دیگه رُ بازیچه کنیم،

می تونیم خیلی راحت به عشق بگیم یه اشتباه!


خداجون!ممنون که مغزی توی کله مون داریم،

که می تونه داغیِ تیر خلاصُ حس کُنه!

می تونه سراغ دنیاهای ممنوعه بره!

می تونه مِس رُ طلا،یا که طلا رُ مِس کُنه!


مرسی که زبون به ما دادی برای حرف زدن،

تا از این همه مزخرف دُنیا رُ پُر بکنیم!

تا دهن بند اختراع بشه به لطف حرف حق،

تا بتونیم با زبون از تو تشکر بکنیم!


آخ که شُکرت – ای خُدا!-

واسه جهان به این بَدی!

حیف می شُد اگه تو دست

به ساختنش نمی زَدی!

 

یادم هست ..... یادت نیست ......

روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی نا خوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست

یادم هست ..... یادت نیست ......

خواب روزانه اگر درخور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه در بدر یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست ...... یادت نیست ......

عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست
تو که خود سوزی هر شب پره را میفهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دلریختگان چشم نداری بی دل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

یادم هست ...... یادت نیست