سوختم و سوختم و ساختم

از تو باید میگذشتم

ولی افسوس نتونستم

تو عروسک بودی و من

آخر قصه دونستم

تو وجود خالی تو

جز دروغ هیچی ندیدم

کاش میشد به این حقیقت

پیش از اینها میرسیدم

 

سوختم و سوختم و ساختم

هر چی داشتم به پات باختم

کاش تو رو از روز اول

مثل امروز میشناختم

آخه عشق یعنی شکستن

عاشقانه سرسپردن

دل سپردن به سرابی

در سکوت خویش مردن

 

یه روزی یه روزگاری

حرف بین ما نگاه بود

عشقو نقاشی میکردیم

نقش ما خورشید وماه بود

بعد از اون واژه نوشتیم

جملمون ستاره چین بود

مثل دریا آبی بودیم

معنی زندگی این بود

 

سوختم و سوختم و ساختم

هر چی داشتم به پات باختم

کاش تو رو از روز اول

مثل امروز میشناختم

آخه عشق یعنی شکستن

عاشقانه سرسپردن

دل سپردن به سرابی

در سکوتی بیش مردن

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:40 ق.ظ http://prepay.ir/?referid=1384

ثبت نام کنید و آمار بازدیدتان را افزایش دهید
برای ثبت نام به وبلاگ من بیاید

سما یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:30 ب.ظ http://all-elone.blogsky.com/

سلا
امروز همین طوری خیلی اتفاقی از تو صفحه اصلی بلاگ اسکای به خاطر اسم مارمولک اومدم اینجا
و این شعر...
من اینو یعنی یه نصفه ازشو دارم و هی گوش می دم حالا خوشحالم که حداقل کاملشو دیدم
بهم نخندینا؟ خوانندش کیه؟
می دونین شما حتمن

اینو نمی دونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد