آیین نوروز

 

برآمد باد صبح و بوی نوروز              به  کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال وهمه سال       مبارک بادت این روز وهمه روز

 

آیین نوروز  به ایران باستان بازمی گردد . یعنی حتی قبل از زرتشت وبابلیان ، بهار وسال نو را جشن می گرفتند وصورت قدیمی آن تقرایباً به حدود سال 2340 قبل از می لاد مسیح باز می گردد. در کتیبه های بابلی از مراسمی  به نام عید اَکتیو سخن رفته که برگزاری آن دوازده روز طول می کشیده است که اکنون نیز دوازده روز آغاز سال جشن نو روزاست.

 

عید نوروز را چنین گفته اند که چون جمشیدبرای خود تخت ساخت ، در این روز بر آن سوار شد وجن وشیاطین آن را حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد ومردم برای دیدن امر در شگفت شدندو این روز  را عید گرفتند .

در ادبیات فارسی ، شاعران ونویسندگانی چون فردوسی ، منوچهری ، عنصری ، ابوریحان ،جریر طبری ، مسعوئدی ، مسکویه ، گردیزی و...  چشن نوروز را به جمشید نسبت می دهند .

بنابه روایات شاهنامه حکیم توس ، جشن فرخنده نو روز در آغاز فروردین از یادگارهای جمشید است . چون جمشید به پادشاهی رسید واین کار خیلی بزرگ به نظر آمد ، آن روز را که روز تازه ای بود ، جمشید عید گرفت .

 

نوروز، روز نخست ماه فروردین (روز اورمزد) است و چون برخلاف سایر جشن‌ها برابری نام ماه و روز را به دوش نمی‌کشد ، بر سایر جشن‌ها‌ی ایران باستان برتری دارد. در مورد پیدایی این جشن افسانه‌های بسیار است ، اما آنچه به آن جنبه‌ی راز وارگی می‌بخشد ، آیین‌های بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام می‌گیرد.

 

نوروز، جشن ایرانیان از روزگاران کهن پر شکوه ترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای  است که روایت های تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است  نوروز جشن شروع  فروردین یا  « فرودگان »  است که یاد آور  اجداد و نیاکان ما بود و چنان می پنداشتند که در پنج شب  ، ارواح پاک مردگان ، برای دیدار وضع  زندگی و  احوال  بازماندگان  به  زمین فرود  می آیند و در خانه و آشیانه خویش  سرگرم تماشا وسرکشی  می شوند . اگرخانه روشن و پاکیزه و  ساکنان آن  راحت وشاد باشند ، ارواح مسرور و سر افراز برمی گردند. اما درغیر اینصورت ، آنان غمگین وناراحت به منزلگاه خویش باز می گردند وتا سال آینده به انتظار می نشینند .

 

درباره  پیدایش  نوروز در روایتی دیگر  چنین آمده است که نیشکر را جمشید در این روز یافت و مردم از کشف خاصیت  آن متحیر شدند  . پس  جمشید  دستور داد تا از  ( شهد آن ) شکر ساختند و به مردم هدیه دادند . از این رو ، آن را نوروز نامیدند . 


روایت شده که اهریمن ، بلای خشکسالی و قحطی را بر زمین فرو نشانید . اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و عاقبت او را شکست داد . آنگاه خشکسالی،  قحطی ونکبت را بر روی زمین از ریشه بخشکانید و به زمین بازگشت با بازگشت ویدرختان و هر نهال و چوب خشکی سبز شدند . پس مرد م این روز را « نوروز » خواندند و هر کس به یمن و مبارکی در تشتی جو کاشت و این رسم سبزه  نشانیدن در ایام نوروز از آن زمان به امروز باقی مانده است .

 

در خیام نامه آمده است :
چون از امیری جمشید 421 سال گذشت ، جهان  از او یکسره  راست  همی آمد .ایران و ایرانیان هم مطیع و مرید او شدند تا بفرمود گرمابه های بسیار ساختند و سیم  و زر  از معادن بر آوردند  و دیبای  ابریشمی  بافتند که آن  روز ،  روز  اول « حمل » بود . پس جشنی  بر پا ساخته و  نوروزش  نام  نهاد   تا  هر  سال  چو فروردین  آید ، آن روز را جشن گیرند . در میان اقوام آریایی که وارد ایران شدند ، جشن سال نو در اصل به دو شکل زیر بوده است : 
 آریاییها در روزگاران باستانی دارای دو فصل گرما و سرما بودند . فصل سرما شامل دو ماه و فصل گرما شامل ده ماه می شد .  ولی پس از مدتی ،  تابستان دارای هفت ماه و زمستان دارای پنج ماه شد . در هر یک از این دو فصل جشنی برگزار می کردند که هر دو این جشنها را آغاز سال نو تلقی می کردند . در جشن  اول که به هنگام  آغاز فصل گرما  یعنی به هنگامی که گله ها را  از آغل به چمنهای سبز و خرم می کشانیدند و از دیدن چهره گرمابخش خورشید شاد می شدند. جشن دوم با شروع سرما آغاز می شد . در این ایام گله را به آغل باز می گرداندند و با توشه های اندوخته از آنها نگهداری می کردند . بر اساس شواهد و قرا ئن ، جشن نوروز حتی به هنگام تدوین بخش کهن اوستا نیز در آغاز بهار بر پا می شده و شاید به نحوی که اکنون بر ما معلوم نیست آن را در برج مزبور ثابت نگاه می داشتند .
عید نوروز شش روز متوالی دوام  داشت و در این روزها ،  سلاطین بار عام می دادند و نجبای  بزرگ و  اعضای خاندان  خود را به  ترتیب  می پذیرفتند و به حاضران  عیدی می دادند . در روز اول سال مردم زود از خواب برمی خواستند ،  به کنار نهرها و قناتها و خود را می شستند و به یکدیگر آب می پاشیدند و شیرینی تعارف می کردند . صبح قبل از آنکه کلامی  گویند ، شکر یا عسل می خورند و برای حفظ بدن از نا خوشی ها و بدبختی ها روغن به تن می مالیدند.
اما  نوروز ،  پس از مرگ جمشید  نیز به حیات خود  ادامه  داد .  در معنا  ، نوروز ، از   هجمه ها و حمله های یونانیان ، اعراب ، ترکها ومغول ها جان به در برد . و نوروز ثابت کرد که مهم ترین  جشن  فرهنگی  میلیون ها  ایرانی است که در درون ایران  زندگی می کنند.