سوختم و سوختم و ساختم

از تو باید میگذشتم

ولی افسوس نتونستم

تو عروسک بودی و من

آخر قصه دونستم

تو وجود خالی تو

جز دروغ هیچی ندیدم

کاش میشد به این حقیقت

پیش از اینها میرسیدم

 

سوختم و سوختم و ساختم

هر چی داشتم به پات باختم

کاش تو رو از روز اول

مثل امروز میشناختم

آخه عشق یعنی شکستن

عاشقانه سرسپردن

دل سپردن به سرابی

در سکوت خویش مردن

 

یه روزی یه روزگاری

حرف بین ما نگاه بود

عشقو نقاشی میکردیم

نقش ما خورشید وماه بود

بعد از اون واژه نوشتیم

جملمون ستاره چین بود

مثل دریا آبی بودیم

معنی زندگی این بود

 

سوختم و سوختم و ساختم

هر چی داشتم به پات باختم

کاش تو رو از روز اول

مثل امروز میشناختم

آخه عشق یعنی شکستن

عاشقانه سرسپردن

دل سپردن به سرابی

در سکوتی بیش مردن