واسه پر کشیدن من
خواستی اسمون نباشی
حالا پرپر میزنم تا
همیشه اسوده باشی
دیگه نه غروب پاییز
رو تن لخت خیابون
نه به یاد تو نشستن
زیر قطره های بارون
واسه من فرقی نداره
وقتی اخرش همینه
وقتی دلتنگی این خاک
روی لحظه هام میشینه
تو میری شاید که فردا
رنگ بهتری بیاره
ابر تیره گذشته
اخرش یه روز بباره
ولی من میمونم اینجا
با دلی که دیگه تنگه
میدونم هر جا که باشم
اسمون همین یه رنگه
سلام
خیلی زیباست
ممنونم
وب خوبی داری
ممنون می شم پیش ما هم بیای
فقط می تونم بگم خسته نباشی...